پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): مشکل اصلی در کلی نگری و عدم تفکیک موضوعات و بالتبع خلط مباحث میباشد.
●- آزمایش الهی و مقدرات، اختصاصی به اهل ایمان و اسلام ندارد، بلکه شامل همگان و در هر لحظه میباشد، و نیز اختصاصی به حوادث و وقایع تلخ ندارد، بلکه همه جانبه و فراگیر است. برخورداری از نعمت و چگونگی استفاده از آن، آزمایش است؛ چنان که از دست دادن نعمت و چگونگی مواضع و عملکرد در مقابل آن نیز آزمایش است.
به عنوان مثال: بسیار فرق است بین کسی که تمکنی پیدا میکند و آن را در صراط مستقیم به کار میبندد، با کسی که به خاطر اندکی تمکن، طغیان میکند و از مسیر خارج میشود!
هم چنین بسیار فرق است بین کسی که با مشکلات عاقلانه، بصیرانه، مؤمنانه و متقیانه برخورد میکند، با کسی که با اولین و سادهترین مشکل، فغانش در میآید، طغیان میکند و از مسیر خارج میشود و برای رفع آن، دست به هر کاری میزند.
●- مقدرات، بر خلاف تصور عمومی، یک سری حوادثی نیستند که از آسمان نازل شده باشند و انسان هیچ اختیاری در تقریر آنها نداشته باشد.
"قدر" یعنی "اندازه" و هر چیزی قدر و اندازهای دارد. اگر کسی دستش را روی آتش بگیرد، مقدر این است که بسوزد. اگر کسی از آتش و حرارت درست استفاده کند، مقدر این است که به مقصود برسد و فایده ببرد.
●- مقدر الهی است که کافر و ظالم، راه به جایی نبرند و هدایت نشوند، یعنی اندازهها همین است – هم چنین مقدر الهی است که مؤمن هدایت شود، بر ایمانش افزوده شود، صابر گردد و هدایت شود، خداوند منّان، او را از مشکل خارج کند. یعنی اندازهها همین است.
بله، این اندازهها را خالق آنها گذاشته است و کسی نمیتواند آنها را تغییر داده یا به میل خود مبدل نماید، اما انتخاب هر کدام، به اختیار خودمان قرار داده شده است.
●- خداوند متعال، در برخی از امور (عموماً در آن چه انتخاب میکنیم) به انسان اختیار داده است، اما معنای اختیار این نیست که کسی بتواند "اندازهها و مقدرات" را تغییر دهد. مثلاً بگوید: «من اراده میکنم که به آب حرارت بدهم، ولی منجمد گردد». یا بگوید: «اگر من اختیار دارم، پس دوست دارم که راه گمراهی و معصیت را طی کنم، اما نتیجهاش به سعادت دنیا و آخرت ختم گردد»!
●- وقایع و حوادث ناخوشایند، همیشه سبب پاک شدن گناهان نمیباشد، مگر برای اهل ایمان و تقوا. آیا اگر کسی بیتوجه به مقررات، وسط خیابان برود، خودرویی به او برخورد کند و سبب شکستگی استخوانهایش شود، گناهانش پاک میشود؟! یا از او سؤال میشود که «چرا توجه نکردی؟ مگر چشم و گوش و هوش نداشتی؟!»
بله، اگر مؤمنی به حد توان خود، شرایط و ضوابط را رعایت نماید، با اخلاص، آگاهی و بصیرت عمل نماید، آن وقت وقایع خوشایند برکت اوست و وقایع ناخوشایندی که سبب آزار و اذیب او میشود، به لطف و عنایت الهی، از عذاب گناهانش میکاهد و جه بسا موجبات رشد او را نیز فراهم آورد.
●●●- آیا حوادث تلخی که در صدر اسلام پیش آمد، مانند ترور ائمه اطهار علیهم السلام، یا فاجعهی تأسفباری چون کربلا، موجب بخشش گناهان و رشد میشود، یا آن که هلاکت و فلاکت را به بار آورده و این همه مصیبت را بر مسلمانان و جهان بشریت تحمیل نموده است؟!
بله، انسان عاقل، موحد، مسلمان، اهل ولایت، آگاه، بصیر و متقی، از این حوادث تلخ، درس و عبرت میگیرد، مواضع و عملکرد خود را اصلاح میکند، صراط مستقیم را از راه باطل تشخیص میدهد، در خط حرکت میکند ...، آن وقت این مصیبت، برای او از همین لحاظ خیر میشود و به نجات و سعادتش میانجامد. وگرنه بدیهی است که اگر امامان را ترور نمیکردند، مقدرات او و جامعهی او نیز متفاوت میشد.
●- کسی که خطا کرده و اکنون با نتایج خطاهای خود مواجه شده است، از دو حال خارج نیست، یا با پشیمانی و ملامت خود در خطا، درس و عبرت میگیرد و با استغفار، توبه و اصلاح خطاها، راه رشد را پیش میگیرد، و یا هم چنان غافل و جاهل و بیتفاوت، به گمراهی خود ادامه میدهد.
در شرط اول، خطاها و نتایجش، به خاطر گرفتن درس و عبرت، استغفار، توبه و قیام برای اصلاح خود، به سودش تمامی میشود و در شرط دوم، سبب گمراهی و ضلالت بیشترش میگردد.
مهم این است که انسان بفهمد که خطا کرده است و به خطایش اذعان نماید و استغفار و توبه کند. «ظلمتُ نفسی و تَجَرأتُ بِجَهلی» بگوید، ذکر یونسیه را درک و بیان نماید. فهم این مهم، خودش رشد و تعالی است.
●●●- ممکن است انسان خودش مستقیماً در بروز مصیبتی که با آن مواجه شده، نقش منفی نداشته باشد، بلکه شرایط او را دچار این مشکلات و مصیبتها نموده باشد. معمولاً اوضاع سیاسی و اجتماعی چنین است. مثل این که ظالمی جنگ یا تحریمی را تحمیل نماید، یا دولت و مجلسی، هم سوء نظر و هدف داشته باشند و هم ضعف مدیریت!
در اینجا نیز مهم این است که شخص و اشخاص، چگونه با این مصائب مواجه میشوند؟! آیا هوشیار، بیدار، آگاه، بصیر، متعهد و مسئول به میدان میآیند و به وظایف خود در حد توان عمل میکنند و یا راضی، ساکت و بیتفاوت مینشینند؟! آیا برای انتخابهای بعدی درس و عبرت میگیرند و یا هم چنان بر مواضع و انتخابهای غلط خود پافشاری کرده و استمرار میدهند؟! هر کدام از این مواضع و عملکردها، مقدراتی را برای آنها رقم میزند.
« لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَالٍ » (الرّعد، 11)
ترجمه: برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی] حفظ میکنند؛ (امّا) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!
●●●- مطالب مندرج در «مرتبط» را حتماً مطالعه نمایید تا چگونگی مبحث روشنتر گردد.
مرتبط:
●- آدمی گمان دارد که از هر حیث آزاد است! ولی گویا تنها آزادی ما فقط در "انتخاب" است و حتی به نتایج آن نیز مجبوریم. (14 اردیبهشت 1396)
●- امتحانات خدا چگونه است؟ چطور بفهمیم بلایی که به سرمان آمده از ناحیه خودمان است یا خدا؟ (31 خرداد 1394)
●- اتمام حجت رهبری – امتحان بزرگ مردم – هوشیار نباشیم، شکست حتمی است. (19 اردیبهشت 1394)
●- مصیبت، هم چرایی دارد و هم درس، عبرت و حکمت - اگر نفهمیم و درس نگیریم، باختهایم. (23 بهمن 1395)
مشارکت و همافزایی (سؤال و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
مؤمن باید مصیبتها را آزمایش الهی تلقی کرده و صبر نماید؛ مصیبتها سبب آمرزش و رشد میگردد. حال اگر خودش خطا کرد و مسبب بوده چه؟!
http://www.x-shobhe.com/shobhe/8609.html
کلمات کلیدی:
گوناگون