پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): "دین خدا [نه هر دینی]"، یعنی شناخت حقایق عالم هستی و اطاعت از بایدها و نبایدهای الهی است، جهت رسیدن به رشد، کمال و قرب الهی؛ و "ولایت"، که در محبت و مودت اهل عصمت علیهم السلام تجلی مییابد، اصل دین است.
در همان لحظه که این جمله را از این استاد گرانقدر شنیدیم، گفتیم که از فردا برای دوستان سؤال ایجاد میشود که یعنی چه؟! و برای دشمنان نیز مستمسک ضد تبلیغ و حمله به ایشان میگردد، چرا که گفتند: «توحید توهمی بیش نیست»! و البته چنین هم شد، چنان که شاهدید فقط این جمله در فضای مجازی فرافکنی شد!، با حذف توضیحات که بیان داشتند: توحید باید از مجرایش باشد و مجرایش ولایت است.
ما میدانیم که نه تنها دوستان، با دقت به سخنان بزرگان گوش میکنند تا چیزی بیاموزند، بلکه دشمنان چه بسا با دقتی بیشتر تمامی سخنان علما، دانشمندان، منبریها و حتی مداحان را کلمه به کلمه رصد میکنند تا بتوانند مستمسکی برای حمله بیابند و حتی آیات قرآن کریم و احادیث را به صورت تشکیلاتی و با دقت تمام مطالعه میکنند تا بتوانند شبههای نمایند.
●- اگر چه ایشان خودشان متوجه شدند که این جمله ایجاد سؤال و شبهه میکند و لذا سعی کردند در توضحیات، اصلاح و تکمیل نمایند و انصافاً که خودشان به خوبی توضیح دادند که منظورشان چه بوده است، اما ما با جرأت تمام اذعان و بیان میداریم که همان جمله نیز صحیح است و "توحید، بدون ولایت، امامت و مودت به آنها، توهمی بیش نیست" و برای اهل توحید [نه اهل عناد، غرض و مرض]، دلایل و براهینش را نیز اقامه مینماییم.
توحید توهمی بیش نیست:
●- برخی گمان کردهاند که توحید یعنی اثبات وجود خدا! و میگویند: چه ولایتی باشد و چه نباشد، خداوند هست و وجودش قابل اثبات است، و نباید گفت که بدون آنها توهم است! اما "توحید" که اثبات وجود خدا نیست؟
●- برخی گمان کردهاند که توحید یعنی "خداشناسی"! در صورتی که خداشناسی، مقدمهی لازم و ضروری برای توحید است، اما توحید نیست. ابلیس لعین و سامری گوسالهساز نیز خدا را میشناختند، رسول خدا را نیز میشناختند، اما آیا "موحد" بودند؟!
●- "توحید"، امری مربوط به بندگان خداست و نه خود خدا. "توحید"، یعنی: «آدمی خداوند متعال را به وحدانیت بشناسد – مهم شناخت وحدانیت اوست؛ آن هم نه فقط در خالقیت، بلکه او را در الوهیت و ربوبیت به وحدانیت بشناسد، سپس به آن شناسایی ایمان بیاورد، و سپس بر اساس این شناخت و ایمان، در بندگی بکوشد که مستلزم اطاعت میباشد. چنین شناختی است که مانع از انحرافات، شرکها، ظلمها، بت پرستیها و طاغوتپرستیها میگردد.
شعار اسلام [لا إله الاّ الله]، اثبات وجود خداوند متعال نیست، این معلوم است که عالَم هستی خالقی دارد. بلکه اثبات این است که «إلهی جز او نیست»؛ یعنی این شعار، اثبات وجود خدا نیست، بلکه رد الوهیت غیر او (فراعنه یا بتها) در هر زمانی میباشد.
خدا را چگونه میشناسیم:
آیا جز این است که ما هر ذاتی و از جمله خداوند متعال را با اسمها (نشانههایش) میشناسیم؟ لذا فرمود: «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا – و برای خداست اسمهای نیکو (کمالیه)، پس او را با آن اسمها بخوانید / الأعراف، 180»؛ و آیا حضرت امام صادق علیه السلام، در شرح این آیه نفرمودند: «نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی الَّتِی لَا یَقْبَلُ اللَّهُ مِنَ الْعِبَادِ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا - قسم به الله که اسمای حسنی ما هستیم و خدا عمل کسی از بندگان را نمیپذیرد، مگر با معرفت و شناخت نسبت به ما».
مخلوقات همه اسم و نشانهی او هستند، چرا که هر مخلوقی، خود نشانهی خالق است؛ اما نشانه نیز کامل و کاملتر و آیا خداوند متعال، اسم و نشانهای بزرگتر و روشنتر از انسان کامل (امام معصوم) قرار داده است؟ و آیا ممکن است که کسی نسبت به اسماء الله معرفت نداشته باشد، اما خدا بشناسد و ایمان نیز بیاورد؟! پس چنین توحیدی، توهمی بیش نیست.
خدا فرمود: این اسمها و نشانههای کمالیه من هستند، پس من را با آن اسمها بخوانید و امام فرمودند که این اسمها ما هستیم؛ پس کسی که خدا را با این اسمها نخواند، توحید اوهام است و لفاظی میکند.
محبت به خدا:
در "توحید"، پس از معرفت، نوبت به "محبت" میرسد، تا محبتی نباشد، ایمان و اطاعت نیز نخواهد بود و به ظهور و بروز این محبت نیز "مودت" گفته میشود.
حال خداوند متعال در قرآن کریم، راجع به محبت بندگان به خودش و ظهور و بروز آن چه میفرماید:
«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (آل عمران، 31)
ترجمه: بگو: «اگر خدا را دوست مىداريد، از من پيروى كنيد! تا خدا (نيز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزندهی مهربان است».
آیا نفرمود که بگو آن بشارت بزرگ تمامی انبیا و اجر رسالت، در مودت اهل بیت علیهم السلام میباشد؟
پس "توحید، معرفت، محبت و مودت نسبت به خداوند متعال، بدون ولایت، توهمی بیش نیست".
توحید گام سوم است:
یک موقع است که ما مباحث را جهت مراتب شناختی دستهبندی میکنیم و میگوییم: «مبنا اصول عقاید است و اصل اول آن توحید است»؛ اما یک موقع به لحاظ معرفتی دستهبندی مینماییم و در اینجا امیرالمؤمنین علیه السلام، "توحید" را در مرتبهی سوم از کمال بیان میدارند:
«اَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ، وَ كَمالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْديقُ بِهِ، وَ كَمالُ التَّصْديقِ بِهِ تَوْحيدُهُ» (نهج البلاغه، خطبه 1)
ترجمه: آغاز دین شناخت اوست، و کمال شناختش به باور کردن (تصدیق عقلی، قلبی و عملی) اوست، و نهایت تصدیق او، توحید اوست.
بنابراین، "توحید"، مرتبه سوم کمال میباشد. مرتبه نخست شناخت خداوند است، پس این توحید نیست. اما شناخت نیز مراتب دارد، کلاس اول و بالاتر و بالاتر دارد و کمالش به تصدیق اوست؛ تصدیق او نیز مراتب دارد، بالاتر و بالاتر دارد، و کمال آن "توحید" است.
بنابراین، کسی که با ولایت الهی آشنا نگردد، انبیا، رسولان و امامان را نشناسد و دوست نداشته باشد، این محبت را با پیروی و اطاعت به ظهور و بروز نرساند، کجا به مرتبهی تصدیق میرسد که کمالش توحید باشد؟! پس "توحید او توهمی بیش نیست"؛ چنان که حتی وهابیت انگلیسی و داعش و بسیار از کفار و ظالمان جهان نیز اقرار به وجود خداوند داشته و دارند! اما حتی اینگونه خداشناسی نیز توهم است، چه رسد به "توحید و موحد شدن"! آنها، خدای موهوم ذهن خود را میشناسند و میپرستند، و نسبت به خدای حقیقی، جاهل و حتی کافر، منکر و مشرک میباشند.
مشارکت و هم افزایی - پرسش و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
پرسش:
حجت الاسلام کاشانی در برنامه سحر [ماه من] گفتند: محبت اهل بیت (ع) اصل دین است و توحید اصلاً توهمی بیش نیست! لطفاً توصیح دهید.
پاسخ:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10328.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
کلمات کلیدی:
اعتقادی توحید