ایکس – شبهه / پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات: (قدر) یا تقدیر، یعنی اندازهها – یعنی وقتی همه اسباب و همه علتها برای پدید آمدن پدیده و حادثهای فراهم شد، حتماً پدیدار خواهد شد (قضا).
پس، تقدیر الهی در اموری که جبری نیست، این است که اگر کسی مراقب سلامتی خود بود، سلامت میشود و اگر نبود بیمار میگردد و هم چنین اگر کسی طالب هدایت شد، هدایت میشود و اگر کسی طالب گمراهی گردید، حتماً گمراه میشود. لذا فرمود: شما را مجبور نیافریدم، راه رشد و گمراهی را نیز برایتان روشن کردم، هر کس چنین کند، هدایت میشود و هر کس چنان کند گمراه میگردد:
« لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (البقره، 256)
ترجمه: در دين اجبارى نيست چرا كه راه از بيراهه آشكار شده است. پس هر كه به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آورد، يقينا به محكمترين دستاويز دست آويخته است كه هرگز نخواهد گسست، و خداوند شنواى داناست.
و فرمود که من راه هدایت را برایت قرار دادم؛ یعنی هم به تو عقل و فطرت و الهام دادم و هم نبی و امام و کتاب دادم و همه چیز را برایت روشن کردم، عاقبت هر راهی و هر کاری را نیز برایت تشریح کردم، امکانات کافی هم دادم و خلاصه حجت را تمام کردم، حال میخواهی هدایت شو و میخواهی گمراه شو:
« إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا » (الأنسان، 3)
ترجمه: همانا او را به راه راست (در ابعاد زندگيش به هدايت تكوينى و تشريعى) راهنمايى كرديم، خواه سپاسگزار باشد خواه ناسپاس.
الف – بیتردید نه در قیام امام حسین علیهالسلام و از جان گذشتگی یارانش اجباری وجود داشت و نه در جنایتکاری یزید و شمر و دیگران. بلکه هر دو به اختیار خود اهدافی را محبوب داشتند و برای رسیدن به آن عمل کردند. که اگر غیر این بود، یعنی اگر «جبر» حاکم بود، نه قیام امام علیهالسلام فضیلت خاصی داشت و نه کفران یزید و شمر مذموم شمرده میشد. چرا که هر دو به اجبار به امر خدا عمل کرده بودند.
ب – وقتی گفته میشود که قیام سیدالشهداء علیه السلام اسلام را زنده کرد و الگو شد، باید توجه داشت که مگر اسلام مُرده بود؟ و اگر چنین است چه کسانی اسلام را کشته بودند؟ آیا با اختیار بود یا با جبر الهی؟
بله، اسلام مردم با تحریف و انحراف کشته میشود. امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود که این مردم اسلام را مانند پوستین وارونه به تن کردهاند – امام حسین علیهالسلام فرمود: هر گاه (نه فقط در یک دوره و یک شخص)، چون یزیدی بر مسلمانان حاکم شد، «الاسلام و السلام»، یعنی فاتحه اسلام خوانده است.
تجسم علمی و عینی اسلام، یعنی ولایت و امامت. اسلام و ایمان و روح تمامی معارف و عبادات، انسان کامل (امام) است. پس هر گاه امام ترور شخصیت شد و یا جانش هدف گرفته شد و کشته شد، اسلام کشته شده است، چنان چه امام زمان علیهالسلام در زیارت ناحیه مقدسه به محضر جدشان عرض مینمایند:
« فَالْوَیْلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ، لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الاْسْلامَ - وَ عَطَّلُوا الصَّلوةَ وَ الصِّیامَ ، وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاْحْکامَ - وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ ... »
ترجمه: پس وای بر گناهکاران فاسق، چه این که با قتل تو، اسلام را کشتند و نماز و روزه را تعطیل (معطل و بیروح) کردند و سنن (سنن الهی و سنت نبی ص) را نقض کردند و ستونهای ایمان را منهدم کردند.
ج – پس، در همت گماردن و شوریدن برای به قتل رساندن اسلام و امام، هیچ اجباری از سوی خداوند متعال نبود؛ انبیا و امامان را برای اطاعت و پیروی جهت رسیدن به رشد و کمال فرستاده بود و نه جهت انکار و جهل و قتل. اما عدهای به اختیار کافر شدند، به اختیار ظالم شدند، به اختیار قصد اسلام و مسلمین کردند و به اختیار آنها را کشتند و مردمان را از این نعمت محروم کردند.
د – یزید اولین پایهگذار رسمی و دولتی اندیشه «جبریون» بود. او جهت این که از سویی جنایات خود را توجیه کرده و وجود پلیدش را تطهیر کند و از سویی دیگر در اعتقادات مردم ایجاد اعوجاج کند، مدعی شد که این یک جبر الهی بوده است. لذا به حضرت زینب کبری علیهاالسلام گفت: «دیدی خدا با برادرانت چه کرد؟» - یعنی من نکردم، بلکه خواست خدا بود و جبر خدا بود که یکی امام حسین شود و یکی یزید و اتفاقاً خواست خدا این بود که امام حسین به امر یزید و به دست شمر کشته شود – پس خدا حامی یزید و یزیدیان است، نه امام حسین علیه السلام!
از این رو حضرتش بهترین و کاملترین پاسخ را به او داد و فرمود: «ما رَأیتُ الاّ جَمیلاً»، یعنی از آن چه خدا کرد، جز زیبایی ندیدیم. یعنی همه تجلی معرف و ایمان بود، همه ظهور عشق و محبت بود. یعنی دیدم که خدا همه اسلام و ایمان را یک جبهه جمع کرد و همه کفر و ظلم را در جبهه مقابل گذاشت تا اسلام ناب احیا شود و حجت برای مردمان تمام شود. اما آن چه تو کردی، همه کفر و شرک و نفاق بود، همه ظلم و جنایت بود.
و - پس، چنین نیست که مشیت الهی این باشد که به جبر یک عده انبیا و اولیا برای هدایت مردمان بفرستد، بعد به جبر یک عده را وادار کند که اینها را به خاک و خون بکشند، که این اساساً منافات با اصل «هدایت» است و مغایر با حکمت است.
خب اگر قرار بود به جبر کاری کند، از ابتدا به نوع بشر اختیار نمیداد. اگر قرار باشد که نبی یا امامی به جبر بیاید و به جبر قیام کند و سپس عدهای به جبر آنها را بکشند، چه نتیجهای حاصل میشود؟
اگر امام حسین علیه السلام به جبر قیام کرده و به شهادت رسیده باشد و یزید و شمر و یزید نیز به جبر ظلم و جنایت کرده باشند، لابد سایر مردمان نیز به جبر هدایت شده و یا گمراه میگردند! آن وقت سؤال ایجاد میشود که پس چرا انبیا و امامان و اولیا را برای هدایت فرستادی؟ چرا دستورالعمل بکن و نکن صادر نمودی؟ چرا قیامت و سؤال و جواب و بهشت و جهنم قرار دادی؟
جدید:
یادداشت سردبیر: واکاوی محبت و شناختمان نسبت به حضرت زینب کبری علیهاالسلام
کلمات کلیدی:
گوناگون