"عمل صالح"، یعنی چه و کدام است و چه تفاوتی با عمل خیر و عمل حسنه دارد که همیشه به "ایمان و عمل صالح" تأکید شده است؟
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ و صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ - اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ.
سلام دوستان؛
در مقام ترجمه، هر زبانی نسبت به زبانهای دیگر، با کمبود واژگان جایگزین مواجه میگردد [و البته تمامی زبانها نسبت به عربی، با کمبود واژههای جایگزین مواجهند]، و به همین دلیل، گاه چندین کلمهی متفاوت را به یک معنا به کار میبرند؛ چرا که اگر بخواهند معنای هر کدام را درست به کار ببرند، مجبور میشوند شرح دهند که آن دیگر ترجمه نیست.
به عنوان مثال، در ترجمهی کلماتی چون: «حمد، شکر و امتنان (ممنونیت)، فقط کلمهی "سپاسگزاری" جایگزین میشود و یا «محبت، مودت، علاقه، میل و ...»، همه به "دوست داشتن" ترجمه میشوند که البته صحیح نمیباشند، بالاخره این کلمات با یکدیگر متفاوتند و لابد هر کلمهای معنای خودش را دارد.
از جمله، این کلمات «عمل خیر، عمل حسنه و عمل صالح» میباشد که همه را به "عمل خوب" ترجمه میکنند!
در قرآن کریم میخوانید که گاه آدمی برای چیزی دعا مینماید که گمان دارد به خیر اوست، و حال آن که به ضرر اوست و برایش شرّ است! اما میفرماید که به کار حسنه ده برابر ثواب میدهد؛ اما در مورد عمل صالح میفرماید که اگر آدمی ایمان نیاورد و عمل صالح انجام ندهد، در خسران است، یعنی اصل و فرع را با هم میبازد.
اگر چه وقتی خط مرزی را بالا ببرید، زیر مجموعه فراوانتر میشود، مثل این که بگویید: "موحد" که شامل تمامی اهل کتاب نیز میشود، هر چند در حقیقت دچار شرک هستند، یکی خودش را پسر خدا میداند و دیگری معتقد به تثلیث (پدر، پسر، روح القدس) شده است! اما در عین حال، تمامی آنها "موحد" محسوب میگردند. اما خط میزان را پایین بیاورید و اختصاصیتر و دقیقتر بررسی نمایید، دیگر همگان تسلیم حق نشده و مسلمان نیستند، چه رسد به این که مؤمن و متقی نیز باشند!
طبقهبندی اعمال نیز همینگونه است، خط را که بالا ببرید، میتوانید بگویید که هر عمل خیری و هر عمل حسنهای – البته اگر برای خدا باشد – عمل صالح نیز هست، عمل صالح نیز حتماً خیر و حسنه میباشد؛ اما خط را که پایینتر بیاورید و تخصصیتر به آن نگاه کنید، فرق است بین "عمل خیر"، "عمل حسنه" و "عمل صالح"!
عمل خیر
"عمل خیر"، بیشتر به کارهایی گفته میشود که فایدهای در بر داشته باشد، حال خواه فایدهی مادی باشد و خواه فایدهی معنوی؛ و در بسیاری از موارد، مقصود همان فواید مادی است که البته اگر برای خدا و در جهت قرب و رضایت پروردگار باشد، به درد حیات اخروی هم میخورد و نتایج خوبی خواهد داشت.
در قرآن کریم، راجع به انسان، و به ویژه انسان ناسپاس میخوانید:
«إِنَّ الْإِنْسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ ... * وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ / العادیات، 6 تا 8»؛
میفرماید: این انسان، نسبت به پروردگارش، بسیار ناسپاس است ... و به شدت خیر [مال و اموال و منافع دنیوی] را دوست دارد.
در آیهی دیگری میخوانید که انسان بسیار بیظرفیت [هَلوع] خلق شده است؛ وقتی "شرّی" به او میرسد، جزع و فزع به راه میاندازد و وقتی "خیری" به دستش میرسد، بخیل میشود و از رسیدن و رساندن خیر به دیگران، امتناع میورزد! و میافزاید که همه همینطورند، به غیر از کسانی "وصل" شدهاند، به غیر از نمازگزاران:
«إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا * إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا * وَإِذَا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعًا * إِلَّا الْمُصَلِّينَ / المعارج، 19 تا 21».
از سوی دیگر میخوانید که در میان شما کسانی هستند که با "امر به معروف و نهی از منکر"، شما را به خیر میخوانند:
«وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ / آل عمران، 104»
و نیز میخوانید که خداوند سبحان بندگانش را برای رسیدن به فلاح، پس از ایمان، رکوع، سجده (نماز) و بندگی پروردگار، به انجام عمل خیر امر مینماید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ» (الحج، 77).
پس، در مجموع "خیر" به کاری گفته میشود که "فایده" برساند؛ و البته مؤمن به فایدههای مقطعی قناعت نمیکند، بلکه "خیر" را در کاری میبیند که برای دنیا و آخرتش مفید باشد.
عمل حسنه
اما "حسنه"، اگر چه خودش خیر هم هست، ولی به دستهی دیگری از اعمال گفته میشود، تا جایی که برای "احسان"، معانی فقهی، اخلاقی و عرفانی تعریف کردهاند و حتی چون "احسان" حتماً نسبت به دیگران است، جایگاه حقوقی هم دارد.
"حسنه" که از "حُسن" گرفته شده است را در یک کلام «نیکویی» معنا کردهاند، و البته «بِرّ» را نیز نیکی و نیکویی معنا کردهاند، در حالی که با یک دیگر متفاوتند.
به زبان سادهتر، "حسنه"، به نعمت نشاط آور و شاد کننده گفته میشود، لذا برخوردار کردن دیگران از نعمات [اِنعام] را نیز از "حسنات" بر شمردهاند.
در قرآن کریم میفرماید که برخی فقط نعمات دنیوی را از خداوند منّان میخواهند، پس از نعمات اخروی نصیبی ندارند؛
«فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا .../ البقره، 200»!
اما اهل شناخت، معرفت و ایمان، از خداوند سبحان، هم "حسنه"ی دنیا را میخواهند و هم "حسنه"ی آخرت را تمنا میکنند:
«وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» (البقره، 201)
ترجمه: و برخى از آنان مىگويند: پروردگارا در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت [نيز] نيكى عطا كن و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار.
در قرآن کریم فرمود که هر کس عملِ حسنهای بیاورد، به "خیری" بیش از قدر و ارزش حسنهاش میرسد و حسنه را در مقابل "سیئه" به معنای "بدی" آورده است، و تصریح دارد که البته به "بدی"، بیش از اندازهی بدیاش عذاب نمیرسد:
«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ خَيْرٌ مِنْهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَى الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئَاتِ إِلَّا مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (القصص، 84)
"حسنات"، ریشهی فطری هم دارند. یعنی صفات و حالاتی هستند که "فطرت" به نیکو بودن آنها گواهی میدهد، لذا حسنه، نزد همگان نیکوست و همگان به نیکویی آن گواهی میدهند؛ مانند: راستگویی، صداقت، امانتداری، عدالت، نیکی به والدین یا دیگران، دستگیری از گرفتاران و ... که نزد همگان نیکوست.
عمل صالح
اما "عمل صالح"، در عین حال که خیر و حسنه است، ویژگیهایی دارد؛ چنان که نه تنها بهشت را برای کسانی قرار داد که "ایمان" دارند و "عمل صالح" انجام میدهند، بلکه میفرماید: اساساً انسان در خسران است، مگر آن که ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد و شاخصهی مهم "عمل صالح" را نیز توصیهی خود و دیگران، به حق و سپس به صبر [استقامت، پایداری و تحمل] بر میشمارد، یعنی یک حرکت اجتماعی:
«إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ / العصر».
"اصلاح" در مقابل "افساد = تباهی" میباشد؛ پس "عمل صالح"، آن عملی است که یا جلوی فساد و تباهی را بگیرد و یا تباهی به وجود آمده را اصلاح نماید.
به عنوان مثال: تفکر سالم و کسب علم، در ضمن آن که خیر و حسنه است، "عمل صالح" نیز هست، چرا که از پیامدهای تباه کنندهی "جهل (بی خردی) و نادانی"، جلوگیری میکند و تباهی موجود را نیز زایل مینماید – تأسیس مدرسه، بیمارستان و مسجد و اماکن عمومیِ مفید، همه در ضمن آن که خیر و حسنه هستند، "عمل صالح" محسوب میگردند، البته اگر برای خدا باشند.
نمازِ قربة الی الله [نه از روی عادت، یا برای ریا و ...] نیز عمل صالح است، چرا که نه تنها از فساد و تباهی شخص و جامعه جلوگیری میکند. «وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ / العنکبوت، 45»، بلکه زشتیهای موجود را نیز از بین میبرد، چرا که نماز "حسنه" است و حسنه، سیئه را از بین میبرد:
«وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ» (هود علیه السلام، 114)
ترجمه: و در دو طرف روز [=اول و آخر آن] و نخستين ساعات شب نماز را برپا دار زيرا خوبیها، بدیها را از ميان مىبرد؛ اين براى پندگيرندگان پندى است.
"زکات"، خواه زکات علم باشد یا زکات مال، ضمن آن که خیر و حسنه است، "عمل صالح" است، چرا که هم از شکست اقتصادی فرد و جامعه جلوگیری میکند و هم مشکلات اقتصادی موجود را اصلاح مینماید.
"جهاد" [هر گونه تلاش دشمن ستیز] و نیز "قتال" [جنگ]، و مقابله با هر گونه ظلمی، اگر برای خدا [فی سبیل الله] باشند، عمل صالح محسوب میگردند، و هر گونه عملی که در راستای جلوگیری از فساد و نیز بر طرف کردن فساد موجود و بالتبع اصلاح خود و جامعه باشد، "عمل صالح" میباشد.
●- خداوند متعال فرمود که هر کس میل به لقاء الله داشته باشد، "عمل صالح" انجام میدهد و البته عمل صالحش نیز مخلصانه برای خداست و هیچ چیزی را شریک نمیگرداند و شرک نمیورزد:
«... فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا / الکهف، 110»
●- خداوند متعال فرمود که هر کس از مرد و زن که ایمان بیاورد و عمل صالح انجام دهد، هم در دنیا از زندگی پاک [حَيَاةً طَيِّبَةً] برخوردار میگردد و هم در آخرت از پاداشهایی بهتر از عملش برخوردار میگردد:
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (النّحل، 97)
●- فرمود: مغفرت و هدایت من، برای کسانی است که اولاً توبه میکنند [به من روی میآورند]، ثانیاً ایمان میآورند [که بالاتر از قبول است] و ثالثاً عمل صالح انجام میدهند و سپس در مسیر هدایت قرار میگیرند: «وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى / طه، 82»
●●●- و خلاصه آن که رشد، کمال، هدایت، خروج از ظلمات به سوی نور و رسیدن به مقام قُرب الهی، همه مرهون "ایمان" و سپس "عمل صالح" میباشد. لذا باید هر کدام از ما ببینیم که جلوی کدام تباهی را میتوانیم در خود و جامعه بگیریم و نیز کدام تباهی (فساد و افساد) ایجاد شده را میتوانیم "اصلاح" نماییم؟
البته به دور از منیّت، به دور از تکبر، به دور از چشمداشت به منافع دنیوی شخصی یا گروهی، و با اخلاص کامل برای خدا؛ که دین پایدار همین است و به همین، امر شدهایم:
«وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ» (البیّنة، 5)
ترجمه: و به آنها دستوری داده نشده بود جز اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین خود را برای او خالص کنند و از شرک به توحید بازگردند، نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است آیین مستقیم و پایدار!
مرتبط:
باتوجه به آیاتی که بر "امنوا و عملوالصالحات" تأکید دارد؛ آیا درجهی ایمان بالاتر است یا عمل صالح؟ (5 آذر 1398)
مشارکت و هم افزایی / موضوع و نشانی لینک متن یادداشت، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی
موضوع یادداشت:
"عمل صالح"، یعنی چه و کدام است و چه تفاوتی با عمل خیر و عمل حسنه دارد که همیشه به "ایمان و عمل صالح" تأکید شده است؟
نشانی لینک متن یادداشت:
http://www.x-shobhe.com/shobhe/10089.html
پیوستن و پیگیری در پیامرسانها:
- تعداد بازدید : 3021
- 18 آذر 1398
- نسخه قابل چاپ
- اشتراک گذاری
کلمات کلیدی: یادداشت